یه روزی مردی نشسته بوده و داشته رومه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سر شوهرش. مرد میگه: برا چی این کار رو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم ماندانا که اسم یک دختره نوشته شده بود. مرد میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی را که شرط بندی کردم اسمش ماندانا بود. زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه. سه روز بعد، مرد داشت تلویزیون تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سر شوهرش به طوری که تقریبا بیهوش میشه. مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟ زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود.